کوروش نفسمکوروش نفسم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

قشنگ ترین نفس دنیا

اولین مسافرت کوروش - بوشهر آبان 92

اولین مسافرت کوروش - بوشهر ١٦تا١٨آبان 92 کوروش در شرکت جوان ( شرکت دوست بابایی ) کوروش و آبا ( به قول کوروش ) کوروش و دریا کازرون ( در راه برگشت ) پسرم چقدربهمون خوش گذشت ولی حیف که بابایی کار داشت و باید زودتر برمیگشتیم . انشااله سفرهای دیگه با تو که عشق مامان و بابایی هستی   ...
18 آبان 1392

گردش در اولین روز بارانی - 12 آبان 1392

  مثل باران زیبا و دوست داشتنی باش سلام پسر گلم دیروز اولین باران زیبا در شیراز باریدن گرفت و نزدیک ظهر بابایی زنگ زد به ما و عمه سانازی و گفتش آماده بشیم که هم ناهار برویم بیرون و هم میخواست به شما باران را نشان دهد . کوروش مشغول دویدن در پارک کوروش و بابایی زیر چتر کوروش و عمه ساناز کوروش در کنار دریاچه پارک ، مشغول دیدن مرغابی ، اردک و قوها ستاره کوچولو و آرام ...
12 آبان 1392

جشن تولد 1سالگی کوروش - 9 آبان 1392

            سلام عشق مامان، تولد ت مبارک خوشکلم ، انشااله 120 ساله باشی و همیشه شاد باشی پسرگلم بالاخره جشن تولد یکسالگی ات را برگزار کردیم ، چون 22 آبان روز تولد ت همزمان شده بود با تاسوعا ، من و بابایی تصمیم گرفتیم که جشن تولد ت را زودتر برگزار کنیم که شکر خدا همه چیز خوب و عالی برگزار شد البته از روز قبلش متوجه شدم یکی دیگه از مرواریدهای خوشکلت دارن درمیان و خیلی خدا خدا کردم توی جشن بداخلاقی نکنی که البته بداخلاق نبودی ولی خوب خیلی هم نخندیدی . . . تم جشن تولد ت خرس پوه بود چون عروسک این شخصیت را خیلی دوست داری و من و بابایی تم تولد ت را خرس پوه ...
10 آبان 1392

پشمک خوردن کوروش در آبان 92

عزیزم چند روز قبل بابایی برای تو و سینا پشمک خرید که البته سینا به همه تعارف کرد و تو هم تا می دیدی ما داریم پشمک میخوریم مثل اینکه چندشت میشد میگفتی نه نه یعنی شما هم نخورید و اصلا نخوردی . . . تا اینکه چند روز بعدش پشمکت را برات آوردم که حسابی خوشت آمده بود و دوست داشتی و مجبور شدم بسته را از جلوت بردارم ترسیدم توی گلوت بچسبه ولی خیلی بامزه میخوری و من و بابایی هم کلی ذوقت را کردیم موش موشک . قربون پشمک خوردنت برم . . . . برای تو که همه چیز منی برای تو که جای نداشته های منی ...
2 آبان 1392
1